جودیت وارنر کتاب جدید در مدرسه نشان می دهد آن را ندارد به همه بد

بزرگنمایی این تصویر و سپس آنها را متوقف صحبت کردن به من: ساخت حس از وسط مدرسه توسط جودیت وارنر تاج

توسط MINERALNEWS در 20 اردیبهشت 1399
بزرگنمایی این تصویر

و سپس آنها را متوقف صحبت کردن به من: ساخت حس از وسط مدرسه توسط جودیت وارنر تاج پنهان کردن عنوان

تعویض عنوان
تاج

مدرسه دهانه آن توئین و اوایل سال زمانی که برای بسیاری از بلوغ بازدید.

قلدر به نظر می رسد به سلطنت عالی. و ما شروع به رشد خودمان است.

مانند بسیاری از نویسنده و خبرنگار جودیت وارنر بود و یک بار در وسط مدرسه ابتدایی. او همچنین از دو نفر از دانش آموزان میانه. در کتاب جدید او و سپس آنها را متوقف صحبت کردن به من, او به بررسی چرا وسط سال مدرسه می تواند بسیار افتضاح و آنچه که ما می توانید انجام دهید برای کمک به آنها را کمی بهتر کند.

نکات برجسته مصاحبه

در درخواست از مردم چه کلمات آمده به ذهن خود را هنگامی که فکر کردن در میانه مدرسه

روح خرد کردن. خرد. عجله از تهوع. هر گونه تغییرات در کلمه بدبختی که شما می توانید با آمد تا. و پاسخ چنان قدرتمند بود. و در عین حال پس از آن وجود دارد یک زن و شوهر از افرادی که تا به حال خاطرات خوب بیش از حد. و آن چیزی که مهم بود برای من نگه دارید و گوش دادن به جزئیات بیشتر.

در تصمیم گیری برای نوشتن کتاب

آن را واقعا خارج از رشد یک نوع فکر تصادفی یک روز که در مدرسه و من فکر کردم من تعجب می کنم که 12 سال سن دارند که در حال قدم زدن در اطراف در درون ما نگاه به پدر و مادر است. من شگفت زده شد در یک معنا توسط این واقعیت است که بچه ها بسیار متفاوت تر از من انتظار می رود. انتظارات من واقعا ساخته شده در برداشت من از زمانی که من بسیار جوان بود. بنابراین من انتظار می رود متوسط دانش آموزان به این نوع از هیولا. و آنها نبودند. آنها فقط کودکان و نوجوانان.

اما پدر و مادر به نظر می رسد که چیزی عجیب و غریب می آیند بیش از آنها را زمانی که بچه های ما آمار 6 درجه یا بیشتر. و این رفتار در اطراف من شد اددر و اددر. و من پیدا کردم خودم را در تبدیل شدن به اددر هم که احساس کردم همه چیز خیلی حاد — همه چیز که اتفاق می افتد به من شما می دانید یو پی اس و فراز زندگی. و آن را به من زده بود که آن را کمی خارج از ضربت سخت زدن. و این زمانی است که من رو به تعجب در مورد که شما می دانید وجود دارد چیزی در درون ما ؟ و بود که واقعا برای پیدایش این کتاب است.

در متلاشیکننده بسیاری از کلیشه های ما در مورد مدرسه

ما باید این کلیشه و ما از آنها و تعمیم از آنها. و ما از این وحشتناک انتظارات اساسا وجود دارد که قلدر وجود دارد دختران متوسط آلفا پسران که آنها اساسا وسایل نقلیه از شکنجه آمده است. و, البته, وجود دارد, همه چیز دردناک است که اتفاق می افتد در مدرسه. وجود دارد مقدار زیادی از پستی که می رود. شما می دانید, 7th grade سال است که قلدری قله. اما زمانی که شما در واقع به دنبال این کودکان و نوجوانان به عنوان یک فرد و نه به عنوان یکی دیگر از میانه معلم مدرسه ابتدایی شما واقعا نمی بینید که آنها فقط کودکان و نوجوانان در حال حرکت را از طریق زندگی خود و تلاش برای ایجاد بهترین از یک مرحله سخت زندگی بدون آگاهی به آنچه که آنها در حال انجام است. و است که واقعا چشم باز برای من.

چرا ما جداگانه مدرسه از دیگر سنین مدرسه

یکی از جذاب ترین بخش از این تحقیقات برای من بود نگاهی به تاریخچه چگونه ما آمد به مدارس راهنمایی و دبیرستان مدارس قبل از آن و چرا از آن است که ما را کودکان و نوجوانان — در آنچه که مسلما سخت ترین مرحله از زندگی خود را — و فقط نوع قفل آنها را با هم به طوری که آنها می توانید هر درایو دیگر ، کشورهای دیگر نیست همیشه این کار را انجام. وجود دارد بسیاری از دیگر کشورها نظیر کشور ما که یک بخش که بیشتر شبیه مهد کودک به 6 درجه و سپس 7 را از طریق 12. و وجود دارد بسیاری از مربیان بر این باورند که آن را بهتر است.

زمانی که دبیرستان مدارس به وجود آمد در آغاز قرن 20 آن را تا حدودی دلایل بسیار خوب است. وجود این آگاهی جدید است که کودکان در حدود سن بلوغ و توسعه همه این فوق العاده ظرفیتهای جدید برای یادگیری و تفکر و خلاقیت و داشتن آنها را در مدارس ابتدایی نبود به ساختار اساسا در آن همه است که می تواند رشد. نیز وجود دارد در همان زمان یک حس است که این بچه ها بودند شاید نوع افتضاح شاید نوع قادر است از فساد کودکان و که آنها باید از هم جدا کرد. و پس از آن وجود دارد فقط بسیار کسل کننده موضوع ازدحام بیش از حد در مدارس و نیاز به فضای بیشتر, چرا که آن را نسبتا اخیر است که بچه ها از آنچه در حال حاضر متوسط سن مدرسه در واقع در آنجا ماند و در مدرسه و یا ادامه زندگی در خانه تمام وقت یک بار آنها را در آمار 11 یا 12.

بنابراین تمام کسانی که همه چیز گرد هم آمدند و ایجاد وضعیت ما در حال حاضر از داشتن بچه ها که به عنوان به شما می گویند در این فوق العاده دشوار و آسیب پذیر شما نام آن را مرحله از زندگی به نوعی قفل شده در شرکت خود را. و بخش بزرگی از مشکل شده است که تا کنون از این مدارس شد و برای اولین بار ایجاد شده است که بسیاری از بزرگسالان فقط واقعا نمی خواهم بچه های این سن و سال و انجام, نوع, می خواهم به قفس آنها را با هم به طوری که آنها فقط می تواند از مسائل خود را در یک دیگر — و نه آلوده به جمعیت بزرگتر. اما است که تمایل به کار کردن که همه به خوبی.

در شروع کردن به طور کلی میل بچه ها از میانه سن مدرسه

من تغییر ذهن من ... من می خواهم بگویم آن شروع با این واقعیت است که من تا به حال فرزندان خود من مناسب است ؟ و من مانند فرزندان خود من. و من مانند دوستان خود. و من در بر داشت یک بار دیگر که از این بچه ها بسیار بسیار متفاوت از کلیشه.

و پس از آن بود که من از انجام این تحقیق من در صحبت کردن به معلمان و راهنمايی سران بودند که صحبت کردن در مورد چگونه آنها واقعا عاشق این گروه سنی است. و ما در حال صحبت کردن در مورد چیزهای خوب در ارتباط با این گروه سنی است. و من متوجه می شوند به دنبال بازگشت به تجربه من به عنوان یک پدر و مادر که همه از آن درست بود. که در واقع آن سال بودند فوق العاده خلاق دوره از زمان برای من. ... اما واقعا لحظه ای بود وقتی که آنها آمدند به احساسات است که انجام آنها از طریق دبیرستان و در حال حاضر کالج پس از آن. من همچنین متوجه شدم که آن را به حال شده است فوق العاده خلاق زمان برای من. من تا به حال برگزار شد به همه منفی ترین خاطرات چقدر دردناک بود. اما من موفق شده بود در طول این چند سال برای فراموش کردن این واقعیت که راهنمايی آن زمان بود — دبیرستان آن را به نام دبیرستان — وقتی که من واقعا به طور جدی آغاز شده که مایل به یک نویسنده زمانی که من کشف بسیاری از کتاب که هنوز کتاب های مورد علاقه من است و من تشکیل برخی از جاه طلبی است که واقعا انجام شده من از طریق. ... و شخصیت من بود و در بسیاری از جهات خیلی شبیه هم.

من نیز کشف چیزی است که من نیز کشف شده در این دوره از گزارش زمانی که من قادر به تماس با مردم من در مدرسه با, که من خیلی کمتر خوب از من یاد شده است. من تا به حال واقعا برگزار شد به حافظه خودم را به عنوان یک قربانی و تا به حال موفق به را فراموش کرده ام که نوع خنده دار از فراموش کردن بدون فراموش کردن که شما گاهی اوقات که من تا به حال به ارمغان آورد بسیاری از travails بر روی خودم. و همچنین است که من تا به حال نشده است به طوری فوق العاده به دیگران لزوما. من یک پسر قلدر است. من نمی باعث می شود مردم در ساخت سرگرم کننده و یا ostracizing دیگران است. اما من آنقدر بزرگ است. و من نیز کشف شده است که برخی از چیزهایی که من به یاد مردم گفت: در مورد من که من فکر می کردم خیلی horrifically ناعادلانه و نادرست بودند به نوعی درست است.

در یک قطعه از توصیه های او را به وسط دانش آموزان

من فکر می کنم که یکی از مهم ترین قطعه از مشاوره است که در واقع برای والدین و کودکان و نوجوانان این است که ما تمایل به چنین باریک تصویر از چه عادی و یا OK. و من فکر می کنم که درست است برای مردم در تمام سنین در جامعه ما است. اما آن را به ویژه در مدرسه راهنمایی مرحله از زندگی به دلیل آن را بسیار مهم برای کودکان و نوجوانان به احساس مانند آنها "از" هر کس دیگری. و درست مثل هر کس دیگری. منظورم این سن واقعا که انطباق قله. و متاسفانه پدر و مادر راه بیش از حد اغلب همراه برای سوار شدن و می خواهند همان چیزهایی است که بچه های خود را می خواهید و نگرانی فوق العاده اگر بچه های خود را نمی, مانند هر کس دیگری. به خصوص اگر آنها نمی مانند محبوب بچه ها — شما می دانید که چیزی اشتباه است با آنها.

اما آنچه کارشناسان شناخته شده اند — و این خیلی جای تعجب برای پیدا کردن زمانی که من در انجام پژوهش های تاریخی ... است که در اوایل دوران نوجوانی یک نقطه هنگامی که شما تنوع زیادی از نظر جایی که آنها در حال بلوغ و حکیم است. و بلوغ جسمی آنها تاثیر می گذارد عاطفی و شناختی بلوغ. و وجود طیف عظیمی از حد نرمال است. و ما تمایل به عبور از این قضاوت در مورد که در آن کودکان و نوجوانان هستند. اگر ما می گویند که آنها قدیمی آن تمایل به منفی صدا به آن و یا ما می گویند آنها نابالغ آن را به وضوح منفی صدا به آن است. و اگر ما فقط می تواند تشخیص دهد که 12 ساله می تواند اجرا حیطه از دنبال و ظاهری مثل 9 یا 10 ساله یا مثل 14 یا 15 ساله — که همه از آن طبیعی است و خوب — من فکر می کنم تفاوت زیادی برای همه.

در انتظار بدترین زمانی که دختر او وارد مدرسه

آیا کاملا همه انتظار بدترین ؟ من مطمئن نیستم. اما آن را قطعا به نظر می رسید که راه. شما می دانید وجود دارد مقدار زیادی از مرتب کردن بر اساس از آه و پیش بینی اضطراب و حس درام دم و نوع گریم چهره. من فکر نمی کنم من ثابت شده بود درست است. نه به این دلیل که من تا به حال چنین بار فوق العاده اما چون من 12 سال است. بنابراین آنچه اتفاق افتاده است, چیزهایی که اتفاق افتاده نیست که در همان سطح از نوع ترسناک ... آنها را مرتب کردن بر اساس همان کلی واقعیت در مورد آنها است که آنها را زمانی که شما در آن سن و سال خودتان. و حفظ است که مرز بین خود و بچه های خود را در آن مرحله از زندگی است فوق العاده مهم است. این قطعا چیزی است که من تلاش. آن را کاملا چیزی است که پدر و مادر در اطراف من بودند مبارزه با. من فکر نمی کنم هیچ یک از ما لزوما آگاهانه از آن را در زمان. منظورم این است که من فکر می کنم به طور کلی به عنوان پدر و مادر با بچه ها در هر سنی, ما نمی تمایل به آگاهی از آن زمانی که ما مرزهای شروع به لغزش. و من فکر می کنم که این یک خطر است که بخصوص زمانی که ما وسط دانش آموزان چون خود ما خاطرات و احساسات از آن زمان زندگی بسیار فوری.

چرا پدر و مادر را به ظاهر همه چیز دیوانه

از یک طرف شما یک کودک است که شاید فقط چند ماه قبل از مرتب کردن بر اساس از مبارک و نور و کودکانه — و در حال حاضر وزن جهان را بر روی شانه های خود را. و است که می تواند واقعا وحشتناک انتقال به سازمان دیده بان. بسیاری از والدین احساس می کنم یک نوع غم و اندوه به خاطر آنها احساس آنها در حال از دست دادن فرزند خود را. و اگر آنها لازم نیست که بچه های بزرگتر و یا آنها ندارد و مردم در اطراف آنها که در حال مرتب کردن بر اساس از اطمینان آنها درک نمی کنند که کودک در آینده. شما می دانید که این یک مرحله است. این است که رفتن به آخرین برای همیشه لطفا برای. و همچنین که این طبیعی است.

و البته بچه ها باید بسیاری از مشکلات در این سن. وجود دارد محدوده نرمال از مشکلات است که به سادگی می آیند از رفتن را از طریق اوایل دوران نوجوانی. و پس از آن نیز وجود دارد این واقعیت است که اگر شما یک کودک است که مستعد ابتلا به اضطراب یا افسردگی و آن را به بدتر به احتمال زیاد درست در آن نقطه است. در واقع, ممکن است نشان می دهد تا برای اولین بار در آن نقطه اگر شما یک بچه مبتلا به ADHD. این امر منجر به حاد تر که در آن نقطه. آن را نشان می دهد تا بیشتر به این دلیل که سازمانی چالش های مدرسه بسیار سخت تر و همچنین خواسته های اجتماعی تبدیل به بسیار پیچیده تر است. و من فکر می کنم که وجود دارد اضافه شده است pointedness به همه از این در حال حاضر برای پدر و مادر و این نسل است. چون همه چیز خیلی مضطرب ساخت. ما بسیاری از نگرانی در مورد آینده و در مورد بچه های ما توانایی به موفقیت است. مفهوم آنچه می رود به موفق بودن تبدیل شده است به طوری باریک چون زندگی سخت است چرا که وجود دارد بسیار نابرابری — از آنجا که آن را بسیار سخت برای فقط طبقه متوسط می شود و یا در پایان پایین تر از طبقه متوسط بالا. نه به ذکر است که کم درآمد است که همه این را به یاد. بنابراین اگر یک بچه است و مبارزه با آن را بسیار آسان برای همه از این برای تبدیل شدن به catastrophized. ... همه ناگهانی شما واقعا نمی باید قدرت انجام هر کاری به دلیل آنها نمی خواهند با شما صحبت کنم. بنابراین من فکر می کنم که چه چیزی باعث می شود آن را بسیار سخت و پر — و گاهی اوقات دیوانه-ظاهری پدر و مادر و ترس است.

چگونه نمی شود دیوانه-ظاهری پدر و مادر

شما می دانید که با بچه ها در تمام سنین — و این درست است که همه از مشکلات این بسیار حاد تر در این سن و سال [شما نیاز به] مراقبت از خود و ایجاد خود را به عنوان ذهنی سالم به عنوان ممکن است به طوری که شما باید پهنای باند را امتحان کنید مربوط به بچه های خود را از بخشی از مغز شما که منطقی معقول قادر به مرتب کردن بر اساس چیزهایی که فکر می کنم از طریق و نه از محل خالص احساسات — به دلیل این که ما همیشه به مشکل دریافت کنید.

و مشکل این است که احساسات ما هستند که به راحتی باعث و نوع برش را تا زمانی که بچه های ما از میانه سن مدرسه است. پس از آن که بسیار دشوار است به نگه داشتن به آن است. اما من فکر می کنم که قادر به خود آگاه قادر به آگاه باشید اگر شما که باعث و پس از آن فکر می کنم در مورد آنچه شما واقعا می خواهید به گفتن یا انجام می دهند که شما می خواهید به عنوان یک پدر و مادر است که به نوعی نقطه شروع اساسی قادر به انجام کارهای متفاوت است.

چقدر از این جهانی است – فراتر از کلاس و نژاد و فرهنگ

این سوال که چه جهانی و چه از نظر فرهنگی خاص یا کلاس خاص یا نژاد خاص بود که برای من بسیار مهم از همان آغاز — و این که من واقعا سعی کردم در هر دو در تحقیق و صحبت با کارشناسان و در خواندن و صحبت کردن به مردم در مورد خود راهنمايی تجربه است. و آنچه که من پیدا کردم این است که وجود دارد یک معامله بزرگ است که جهانی است. منظورم بلوغ جهانی است. احساسات ما جهانی هستند. سوالات است که ما از خودمان زمانی که ما از میانه سن مدرسه داشتن با: من که هستم ؟ کجا من مناسب است ؟ کجا من آيند ؟ آیا خانواده من آيند ؟ این واقعا عام. و وجود انسان عام در آن وجود دارد. سوال از مرتب سازی بر اساس رتبه بندی و سلسله مراتب آن در حال پستانداران عام بیش از حد. بدیهی است که با استفاده از زبان اما همه ما به اشتراک گذاری این عناصر و ما همه به اشتراک گذاشتن عشق برای فرزندان ما و نگرانی در مورد آنچه به آنها اتفاق می افتد که در آن نقطه از زندگی, آنچه که آینده خود را در حال رفتن به.

وجود دارد انواع عناصر به این که نگه دارید تا در سراسر فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها در سراسر ایالات متحده و همچنین در طول زمان, در طول تاریخ. اما آنچه که مشخص است این رفتار همراه است که همه از این. و همچنین من فکر می کنم در درجه مزخرف که اتفاق می افتد — غالبا البته وقتی که من می گویند مزخرف من صحبت کردن در مورد رفتار پدر و مادر. برخی از بیش از حد, حضور, هلیکوپتر پدر و مادر و همچنین رقابتی پدر و مادر. و یکی از چیزهایی است که تحقیقات نشان داده است در واقع این است که روان-سلامت-عاقلانه و در نظر درگیر شدن در رفتارهای ما نمی خواهیم آنها را به شرکت در upper-middle-class کودکان و نوجوانان در ایالات متحده انجام می دهند بدتر از همتایان خود که در طبقه متوسط یا کم درآمد. و به نظر می رسد که به پایین آمدن به این واقعیت است که خود را [هستی] جوامع بسیار رقابتی و ارزش سیستم در آن جوامع واقعا استرس یک نوع از "من بالاتر از هر کس دیگری" ... با تمرکز و دقت در آنچه شما باید انجام دهید به موفقیت و دریافت که در آن شما در حال رفتن که لزوما بدان معنی است که شما در حال فکر کردن در مورد افراد دیگر است. شما در حال همدلانه. و شما را در یک جهان که همه خوب باشم. بنابراین من فکر می کنم وجود دارد مقدار زیادی از مواد غذایی برای فکر وجود دارد در شرایط از آنچه که ما می توانید تغییر دهید و چه چیزی ما را نمی توانید تغییر دهید — و آنچه که ما در واقع می خواهم برای بچه های ما.



tinyurlbitlyis.gdclck.ruulvis.netcutt.lyshrtco.de
آخرین مطالب