آنچه آلیس وو می خواهد به می گویند در 'نیمی از این
زمانی که مدیر آلیس وو را صرفه جویی صورت برای اولین بار در سال 2004 آن را از اکثریت قریب به اتفاق فیلم های در حال تولید ، شخصیت یک زن آمریکایی به نام Wilhemina اضطراب سخت و ناگهانی می افتد در عشق با یک زن است و به شکل از چگونه به بیرون آمدن به او ناخشنودشان. او همچنین به حرکت گاهی اوقات قضاوت چشمان او گسترده جامعه چینی در کوئینز—شخصیت های بازی توسط یک آسیایی, ماندارین زبان بازیگران. اشک ریختن و واژه عصبانی فریاد زد: اما—spoiler alert—وجود یک پایان خوش; زنان تا پایان با هم و علنا اعلام عشق خود را.
کمی بیش از 15 سال بعد آلیس وو با او فیلم دوم نیمی از آن منتشر شد مارس 1 در Netflix بکشد. مانند او اولین فیلم ویژگی های عجیب و غریب چینی آمریکایی شخصیت. در این زمان هر چند شخصیت یک معلم مدرسه ابتدایی بالا, Ellie چو زندگی می کند که در داستانی بسیار سفید شهر از Squahamish با او مهاجر است ، او در عشق با یک دختر به نام گل مینا Flores, اما به جای دنبال خود احساسات مردد برای کمک به یک پسر خواستگاری Aster طریق عشق نامه ها و پیام های متنی. در طول فیلم Ellie و پل تبدیل به دوستان نزدیک و قلب شکسته—کلاسیک نوجوان رام-com اما با تجاوز و تاب است.
وو در حال ساخت باز گشت او با پیروزی; روز چهارشنبه در زمان او خانه و جایزه برتر در جشنواره فیلم ترایبکا. این بازگشت که او پیش بینی نیست—او تا به حال انتظار می رود به ترک این صنعت در مجموع او می گوید:. چندی پس از انتشار صرفه جویی در چهرهاو بازگشت به منطقه خلیج سان فرانسیسکو به مراقبت از مادرش نبود تا بعدا که او شروع به نوشتن اسکریپت که شد نیمی از آن را.
وو و صحبت در مورد فیلم جدید میراث صرفه جویی صورت و راه های که در آن او زندگی خود خونریزی به کار می کنند. برخی از خفیف اخلال گران به دنبال پس از آج با دقت.
این مصاحبه ویرایش شده و تغلیظ شده برای وضوح.
در هر دو صرفه جویی در چهره و نیمی از اینقهرمانان بسیار ناقص مردم است. آنها صدمه زدن به احساسات مردم آنها را دوست دارم آنها انجام کارهایی است که آنها بعد از پشیمانی. و شخصیت خود را و کار به طور کلی بسیاری از عناصر در آن است که به نظر می رسد سرگذشتی دارد, چینی, آمریکایی, لزبین, شخصیت صحبت می کند که هر دو ماندارین و انگلیسی با عزیزان خود. چه آن را مانند به اشتراک گذاری آن قسمت از زندگی خود را با جهان است ؟ شما همیشه می ترسم به انجام این کار?
من در واقع پر از ترس این بسیار دوم به عنوان فیلم مورد به بیرون می آیند.
من کار کردن چیزهایی که در زندگی من از طریق داستان. داستان اجازه می دهد تا من به نوعی پنهان کردن کمی پشت سر من حرف است. آن را مانند مجله من. این بیشتر شبیه, OK, من از ایجاد این شخصیت است. من قصد دارم برای ایجاد نگه داشتن آنها را تا زمانی که آنها احساس واقعی من است. من قصد دارم برای ارسال آنها را به جهان یا انجام کارهایی است که من خیلی می ترسم به انجام و یا به چیزهایی که رخ دادن آنها را که صدا مانند شخصی من کابوس و سپس ببینید که چگونه آنها پدیدار شود.
شاید کمی از تحقق آرزو وجود دارد ، در اینجا این عمیقا ناقص شخصیت های است که بسیاری از معایب کنم اما به نوعی آنها را تا پایان OK. به نوعی آنها را تا پایان در حال رشد است. شاید که کمی از من تمایل به آن است که در زندگی من و به کشف کردن که چگونه به انجام این کار است. من نوشتن از آن محل.
در خود مدیر را توجه داشته باشید, شما می نوشت که نوشتن نیمی از آن بود که یک راه کار از طریق شکستگی—نه به این دلیل که از یک رابطه عاشقانه اما به دلیل دردناک پایان یک دوستی در اوایل بیست سالگی. شما می توانید به من بگویید بیشتر در مورد که دوستی و آنچه در آن به معنای به شما ؟
من تا به حال یک دوست واقعا خوب است که در نهایت بهترین دوست من بود که یک راست سفید. او نه که من ممکن است در ابتدا فکر می کردم "این است که به فرد است که من را تبدیل به بهترین دوستان با." اما ما به نحوی درست کردم هر یک از دیگر. او خیلی خوب در درمان من هیچ متفاوت هنگامی که او متوجه من همجنسگرا هستم.
در نهایت من تا به حال به حرکت برای یک کار. به عنوان او توانست با زندگی خود و او کسی یک لحظه وجود دارد که کمی گیج کننده است برای ما. من در واقع به یاد داشته باشید این دوست گفت به من که او مجاز به بحث در مورد ارتباط با من, چرا که دوست دختر خود را احساس تهدید توسط آن است. من به یاد داشته باشید که مانند اگر شما نمی توانید به صحبت کردن با بهترین دوست خود را در مورد آنچه اتفاق می افتد در رابطه عاشقانه آنچه که وجود دارد به بحث در مورد ؟ در آن زمان من گفت: "این است که برای کشتن دوستی ما. و اگر هر چیزی اتفاق خواهد افتاد بین ما نمی خواهد آن را در حال حاضر اتفاق افتاده است؟"
و او گفت: "او را تهدید کرد که ما در حال رفتن به جنسیت و یا هر چیزی. او را تهدید ما صمیمیت."
در حال حاضر که من در خانه من درک می کنم. من هم احساس تهدید توسط شریک زندگی من است صمیمیت با شخص دیگری. ما انسان هستید. ما در حال رفتن به احساس possessiveness. و این خوب است. آنچه که من در مورد شخصیت های من, و در مورد انسان به طور کلی است که همه ما خرده افکار. و من فکر می کنم ما نقص متحد ما است.
من برای اولین بار شنیده ام در مورد کار شما و صرفه جویی در چهره, سال پیش از دوست من که چینی بود و مستور به پدر و مادر او تا همین اواخر. صرفه جویی در چهره واقعا اهمیت و هنوز هم می کند. من تصور شما از شنیدن این نوع از داستان های زیادی—برای مثال من افرادی را دیده ام در خود Instagram دیدگاه های خود را در داستان چگونه مهم آن بود که خود را نشان داده بود در فیلم است. چه آن را مانند به دریافت این نوع از بازخورد و گیرنده از این واقعا قدرتمند داستان ؟
در یک دست آن را لمس من بسیار است. من نقل مکان کرد و این که چه کسی از صرفه جویی در چهرهو این زمانی است که من احساس می کنم این فیلم را بزرگتر از من. من احساس می کنم کمی غرق گاهی اوقات که مردم فکر میکنند من موفق به اثر این تغییر است.
من می دانم که من ساخته شده است که فیلم بسیار به طور خاص به دلیل چیزی است که من در تلاش بود برای گفتن به مادر من. پس از آن رفت وجود دارد و همه این افراد احساس چیزی است که من احساس می کنم مانند این فیلم در زمان خود زندگی است. من دوست دارم فکر می کنم که من بخشی از آن, اما من فکر می کنم من یک بخشی از آن است.
بیشتر من فقط سوپر سپاسگزار است که مردم در ارتباط با آن به خصوص برای چیزی نوشتم که خیلی شخصی برای من است. آن را فقط باعث می شود من کمتر احساس تنهایی. همه ما می تواند گاهی اوقات احساس می کنم مثل ما تنها کسی که با احساس درد و که هر کس دیگری را نمیفهمد چیزی.
در هر یک از فیلم های خود را محل واقعا نقش خاص. صرفه جویی صورت گرفت در کوئینز که در آن شخصیت اصلی است که احاطه شده توسط دیگر چینی مردمی است. نیمی از آن را می گیرد در داستانی Squahamish واشنگتن که در آن Ellie چو و او بیوه پدر احاطه شده توسط مردم است. من کنجکاو هستم که چرا شما تصمیم به تنظیم نیمی از آن را در یک محل که در آن شخصیت اصلی احساس می کند به طوری فرهنگی جدا شده, در علاوه بر این به همجنسگرا بودن.
من آن را در شرق ایالت واشنگتن به خاطر من من در دهه بیست سالگی زندگی در واشنگتن است. من نمی خواهم به یک فیلم را که در آن شهر احساس شوم مانند نهاوند قرار بود به در آمده و ضرب و شتم مردم ، اما من می خواستم آن را به یک شهر که در آن آن را فقط قبول دارد که نگرش خاصی است که مردم اند و هیچ کس واقعا سوالات آنها. من در واقع امید به فریب مردم که زندگی می کنند در یک شهر مانند که در حال حاضر و یا بزرگ شده در یک شهر مانند آن. امیدوارم آنها سقوط در عشق با شخصیت و پس از آن تا پایان آن ممکن است آنها را به فکر می کنم کمی بیشتر در مورد که در یک خانواده مهاجر در شهر است. چرا که به هر دلیل در سفید شهر در کشور وجود دارد همیشه یک POC خانواده و یا یک خانواده مهاجر.
Ellie و پدر او زندگی می کنند در تمام سفید شهر به جز Aster خانواده فلورس ، آنها تنها دیگر افراد واقعی از رنگ است که می بینیم در این فیلم است. اما چیزی که من به صحبت Alexxis Lemire که نقش Aster بسیاری در مورد این مفهوم عبور. آنها مردم رنگ, اما آنها نیز بسیار قابل احترام است." پدر شماس در کلیسا; آنها خوش تیپ; Aster است قدمت این مرد بزرگ در محوطه دانشگاه. شما می توانید مبارزه او می رود از طریق جایی که او احساس می کند مانند او "عبور" و در عین حال او نمی کند به طور کامل. این نوع از چیزی که به مقابله با از Ellie می کند. Ellie بدیهی است که یک فرد مهاجر از رنگ و نوع مختلف از تجربه لابی در برابر او. اما من احساس می کنم این دو دختر نیز می تواند درک هر یک از دیگر در این سطح نمی شود به طور کامل از فرهنگ غالب.
وجود دارد یک لحظه ای که فلرس خانواده نشسته است در میان پیر جامعه Squahamish مردمی و پدر او به طور ناگهانی تبدیل به Aster و می گوید در اسپانیایی, نشستن راست نشستن ، من احساس می کردم که هر کسی که تا به حال شده با یک زبان دیگر در خانه را فورا درک کنند که شما باید حفظ ظاهر برای مردم یا برای فرهنگ غالب حتی اگر گل مینا و خانواده اش بودند که در آمریکا متولد شده اند
یکی از چیزهایی که من به عنوان واقعا زده در این فیلم بود که این جریان پنهانی دین و کلیسا و نقشی که خدا می کند یا نمی کند بازی در شخصیت زندگی می کند. برخی از مهمترین و محوری صحنه اتفاق می افتد در این شهر کلیسا و Ellie تنها کسی است که می گوید که او خدا باور نمی. من خیلی کنجکاو چرا شما تا به عمد نوشت: دین و معنویت به این فیلم است.
این چیزی است که من زمان زیادی را صرف فکر کردن در مورد. من رشد در هر دین سازمان یافته. برای سال های من سلامت مادر نبود, بسیار خوب است, تا زمانی که من بچه بودم, من در داخل و خارج از بیمارستان ها در همه زمان ها. در جایی در امتداد خط من برداشت تا این عادت از دعا. این عجیب و غریب به دلیل آن را مانند من می دانم که من به خدا اعتقاد دارند. اما شاید من فقط مصون سازی من شرط خواهم در مورد چیزی وجود دارد من می خواهم شما بدانید که اینها چیزهایی است که من نگران هستم در مورد حق در حال حاضر اگر شما می تواند به من قرض بدهید دست است که می تواند بزرگ.
وجود دارد فقط یک بخشی از من که واقعا فکر می کند که بسیاری در مورد اگر وجود دارد یک بزرگتر سفارش به جهان است. در یک نقطه خاص من فقط تصمیم به این باور چون من فقط ترجیح می دهند شخص من هستم وقتی که من انجام دهد. و زمانی که من آمد که من در نهایت شروع به نوشتن دوباره. و هنگامی که نوشتن آمد و من شروع به نوشتن فیلمنامه برای نیمی از آن.
در فیلم های خود, خانواده, چنین نقش مهم در شخصیت های اصلی زندگی می کند. چقدر از خانواده خود زندگی و خاطرات رو به رشد منعکس شده در فیلم های خود را?
من و پدرم هر دو تا جنگ مخالف به طوری که در نیمی از آن چیزی است که وجود دارد خیلی واقعی به من در مورد الی و پدرش. به نظر می رسد بسیار برای من روشن است که Ellie و پدرش عاشق یکدیگر. اما نیز وجود دارد شبح مادر داشتن گذشت و به وضوح مادر بود کسی که تحت فشار قرار دادند و آنها را به خارج از منطقه راحتی خود را. در حال حاضر این دو مانند نخود در غلاف و آن را گرم اما آن را تقریبا غم انگیز است. اگر Ellie باعث می شود هیچ تغییری در زندگی خود را به پدر او که به مراتب بیشتر بالقوه از گرفتن متوجه شدم در این مرداب شهر.
در پایان هنگامی که او را ترک کالج برای شروع زندگی خود او نیست به او بگویید که من شما را دوست دارم شما نیاز به انجام این کار. آنچه او می کند این است که او باعث می شود او یک تن از dumplings. که دقیقا چگونه پدر و مادر من و من ارتباط برقرار کنید. من احساس می کنم خیلی دوست دارم در آن صحنه که در آن آنها حتی قادر به نگاه در هر یک از دیگر آنها هر دو به دنبال به جلو. اما آن را بسیار روشن است که او گفت: من را کاملا به خود من ترس و ترور و من قصد دارم به OK. رفتن زندگی می کنند زندگی خود را.
tinyurlbitlyis.gdu.nuclck.ruulvis.netcutt.lyshrtco.de