پنج قدرتمند نکات برای کمک به شما بالش بادی Better
بتهوون بیشتر ماههای باقیمانده از عمرش در بستر بود و بسیاری از دوستانش برای ملاقات به آنجا میآمدند. آثار این تمایلات انقلابی و آزادیخواهی در بتهوون که با مطالعهٔ بسیاری از آثار پلوتارک و امید به ایجاد جمهوری توسط ناپلئون (هرچند خیلی زود از انقلابیون فرانسه نفرت پیدا کرد)، تا پایان عمرش برجسته ماند. و سرانجام کارل در تابستان ۱۸۲۶، تصمیم گرفت با شلیک گلولهای به مغز خود، زندگیاش را پایان دهد، اما وی از این حادثه جانِ سالم بهدر برد ولی بتهوون را تا آستانهٔ مرگ از غصه به پیش برد. به تحریر درآمده، گفته میشود ۲۶۴ یادداشت نابود شدهاست (و یا دیگران تغییرش دادهاند)، این کار را به آنتون شیندلر منشی وی نسبت میدهند که پس از مرگ نویسندهٔ خاطرات، با این آرزو که فقط یک زندگینامهٔ ایدهآل از آهنگساز باقی بماند، بقیهٔ یادداشتها را از بین بردهاست. در اظهاراتی که به کارل نسبت داده شدهاست گفتهاست: «من خراب و فاسد شدهام، عمویم میخواست بهترین باشم». این تمایز برای اولین بار در سال ۱۸۲۸، فقط یک سال پس از مرگ وی به کار گرفته شد، و اگرچه اغلب مورد چالش و پالایش قرار میگیرد، اما بهعنوان نقطهٔ شروع، برای درک و پیشرفت کارِ بتهوون در نظر گرفته شدهاست. This conte nt has be en done by GSA Content Gene rato r DEMO.
آنتونی ازدواج کرد و در اواخر سال ۱۸۱۲ با همسرش وین را ترک کرد و هرگز با بتهوون ملاقاتِ دوباره نداشت (یا ظاهراً اینطور به نظر میرسد)، اگرچه در سالهای بعد بتهوون با علاقهمندی از او نوشت و صحبت میکرد. دوستان و بازدیدکنندگان قبل و بعد از مرگ وی، چینهایی از موی او برداشتند که برخی از آنها نیز حفظ شدهاند و مورد تجزیه و تحلیل بیشتر قرار گرفتهاند؛ همانطور که قطعاتی از جمجمه نیز در هنگام بازبینی در سال ۱۸۶۲، برداشته شدهاست. برخی از قطعات مهمِ دورهٔ اول عبارتند از: سمفونی شماره ۱ و شماره ۲، مجموعهٔ «شش کوارتت زهی، اپوس ۱۸»، دو کنسرتو پیانو شماره یک و شماره دو، چندین سونات پیانو از جمله سونات پیانو شماره ۸، که معروفترین است. دورهٔ اول پس از ورود بتهوون به وین در سال ۱۷۹۲ آغاز میشود. دورهٔ میانیِ (یا قهرمانانهٔ) او از سال ۱۸۰۲، اندکی پس از بحران شخصیاش که در ارتباط با ناشنوایی به وجود آمده بود، آغاز شد. که ده سال از آهنگساز جوانتر بود، توسط بتینا فون آرنیم به خانوادهاش معرفی شد.
او در هنگام این بیماری یا به عبارت دقیقتر پس از بهبودی از این بیماری، باعث شد بهیاد آورد که موومان نیمهتمام و آهستهٔ کوارتت پانزدهم را باید بهخوبی تکمیل و به اتمام برساند، او این قسمت را «شکرگزاری مقدس» به الوهیت خواند. وی علاوه بر ۱۶ کوارتت زهی، ۵ اثر برای کوئینتت زهی، ۷ مورد برای تریو پیانو، ۵ تریو برای سازهای زهی و بیش از ۱۰ اثر برای ترکیبهای مختلفِ سازهای بادی نوشت. حداکثر شوپانتسیگ، گهگاهی یک کوارتت (به آنها) تحمیل میکند. وی در ادامهٔ تکمیلِ کوارتتهایی را که اکنون شماره آنها سیزدهم، چهاردهم و شانزدهم نامیده میشود، بالش گردنی بادی بهپایان رساند. وی دوباره در سال ۱۸۲۱ برای مدت طولانی بیمار شد و تحویلِ قطعهٔ «میسا سولمنیس» را در سال ۱۸۲۳، سه سال پس از موعد مقرر به اتمام رساند. پس از مرگ بتهوون، تمام نوشتهها، دفاتر یادداشت روزانه، کتابهای خطی، موسیقی و اثاثیهٔ وی به حراج گذاشته شد و به فروش رفت. دوران بتهوون را بهعنوان اوجِ موسیقی کلاسیک و شروع رمانتیک توصیف میکنند؛ نوآوریهایی مانند مدولاسیونهای زیاد، ناگهانی و خیلی دور از تنالیتهٔ اصلی، حذف سکوت و ایست در بین بعضی از موومانها، حرکت دَوَرانی (سیکلیک) بر روی یک تم، طولانیکردن موومانها از طریق گسترش و کدا، جایگزینی اسکرتسو به جای منوئه، گنجاندن مارش عزا و موسیقی آوازی در سمفونی (که تا آن زمان معمول نبود)، استفادهٔ متفاوت از نوانس نسبت به موسیقی کلاسیک (که در آن زمان فقط بهعنوان یک سایهروشن برجستگی داشت) به صورت کرشندوی شدید با حرکت مداومِ جملهٔ موسیقی از یک نقطهٔ تاریک به روشنایی و شدت صدای زیاد برای تغییر بیان و حالات جدیدِ دراماتیک (شیوهای برای رسیدن به اوجِ فینال که ناشی از تأثیرات مکتب مانهایم بود)، و در نهایت ارکستراسیون نوآورانه و رنگآمیزیهای جدید ارکسترال، باعث میشود تا بتوان بتهوون را نخستین آهنگساز رمانتیک بهشمار آورد.
آثار او از سال ۱۷۹۵ تا ۱۸۰۰، طولانیتر از حدِ معمول است (نظیر نوشتن سونات در چهار موومان، در حالی که سه موومان رایج بود). وی ۷ کنسرتو برای یک یا چند تکنواز با ارکستر، و همچنین چهار اثر کوتاهتر نوشت که شامل تکنواز همراه با ارکستر است. آثار با همراهی پیانو، شامل ۱۰ سونات ویولن، ۵ سونات ویولنسل و سونات برای هورن است. مجموعه بزرگی از آهنگسازیهای وی برای پیانو شامل ۳۲ سونات پیانو و قطعات کوتاهترِ متعدد است، از جمله تنظیم برخی از کارهای دیگرش (غیر پیانویی) برای پیانو است. بتهوون در سال ۱۸۱۹، کار بر روی واریاسیونهای دیابلی و میسا سولمنیس را شروع کرد و در طی سالهای بعد سوناتها و باگاتلهای پیانو را برای برآوردنِ مطالباتِ ناشران و رفع نیاز مالی خودش آهنگسازی کرد. وقتی بتهوون با ترز آشنا شد، او دختر کوچکی بود و بتهوون مدتی در وین به وی درس پیانو میداد. در مورد علت مرگ وی اختلافنظر وجود دارد: سیروز، سیفلیس، هپاتیت آ، مسمومیت سرب، سارکوئیدوز و بیماری ویپل، همه پیشنهاد شدهاند. کتابها و مقالات متعددی دربارهٔ علت ناشنوایی وی منتشر شده که همیشه همراه با حدس و گمان بودهاست.